معضل مفهومی مدارا

Authors

  • محمد نصیری استادیار دانشکدۀ معارف و اندیشۀ اسلامی دانشگاه تهران
Abstract:

«مدارا» یکی از فضیلت‌های محوری در اغلب ادیان و فرهنگ‌هاست که در چند صد سال اخیر بیش از پیش کانون بررسی شده است. با وجود تلاش‌های بسیاری که در ایضاح مفهومی آن صورت گرفته، به‌نظر می‌رسد تاکنون به سرانجام مطلوبی رهنمون نشده است. به‌کارگیری این اصطلاح در سخن از روش‌ها، اندیشه‌ها،مکاتب فکری، رویکردها و اشخاص و کاربست آن در قلمروهای علمی گوناگون از جمله فلسفه، اخلاق، ادیان ،علوم اجتماعی سیاست، روانشناسی و تاریخ از یک سو و به‌کارگیری بی‌ضابطه و غیردقیق آن در زبان فارسی در قالب‌های مشترک لفظی و معنوی از سوی دیگر، سبب ایهام در معنا شده و کار مفاهمه را دشوارتر کرده است، به‌گونه‌ای که برخی ازمتناقض‌نما بودن آن سخن گفته‌اند. این در حالی است که مفهوم «مدارا» به‌عنوان یک کلان‌مفهوم بیانگر طیفی از شیوه‌های رفتار در برابر اندیشۀ مخالف است که از تحمل آغاز و به رواداری در حوزۀ معرفت ختم می‌شود و در تعبیر دقیق‌تر می‌توان به‌لحاظ منطقی در رابطه‌اش با مفهوم «رواداری» از نسبت عام و خاص سخن گفت، نه تساوی و تباین.  این پژوهش که به روش تحلیلی ارائه می‌شود، بعد ازگذر کوتاهی به معنای لغوی، با ایضاح مفهومی و اصطلاحی آن به بررسی آسیب موجود در این پدیده می‌پردازد و ریشۀ آن را در بیرون از مرزهای زبان فارسی جست‌وجو می‌کند و در ادامه با بیان تفاوت گفتمان «مدارا» و «رواداری» به نتایج این دو گفتمان در قلمرو معنا اشاره می‌کند. رهاورد دین‌پژوهانۀ این پژوهش، ایضاح مفهومی این دو اصطلاح و آشنایی با شرایط و آسیب‌های موجود در این دو گفتمان در دو پارادایم "سنتی" و" مدرن" است. چنانکه بسترسازی برای طبقه و تقسیم‌بندی میان آموزه‌های «مدارامحور» و «روادارمحور» در عرفان اسلامی به‌عنوان تنها زبان مشترک این دو گفتمان، از دیگر نتایج خواهد بود.      

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

دیویدسون و معضل شکاکیت

دیویدسون در طرح نظریۀ شناخت خود به دنبال آن است که پایه و اساس هر نوع شکاکیتی را در هم فرو ریزد. هندسۀ معرفت‌شناختی وی سه ضلع دارد: شناخت خود، شناخت اذهان دیگر و شناخت جهان خارج؛ وی معتقد است این سه ضلع غیر قابل انفکاک و جدایی‌ناپذیرند و با نفی یا کنار گذاشتن هر یک از این اضلاع معرفت، امکان شناخت به کلی منتفی می‌شود. در این مقاله ضمن تبیین ابعاد این مثلث معرفت‌شناختی می‌کوشیم نشان دهیم که دیوی...

full text

علیت عاملی و معضل معقولیت

دلیل بنیادین، مهم‌ترین استدلال شکاکانه‌ برای اثبات نامنسجم‌بودن اختیارگرایی است که گیلن استراوسن آن را مطرح کرده و بحث‌های بسیاری در پی داشته است. ایده‌ی اصلی دلیل بنیادین عبارت است از اینکه مختاربودن واقعی مستلزم آن است که شخص، علت بالذات (علت خویشتن‌) باشد، درحالی‌که علت بالذات بودن برای انسان‌ها محال است. این همان معضلی است که با عنوان مسئله‌ی معقولیت یا تصادف می‌شناسیم. مسئله این اس...

full text

معضل تعریف توسعه

توسعه، واژه اى است با کاربرد وسیع، ولى دقیقاً معلوم نیست که منظور از توسعه چیست. واژه توسعه در کشور ما با انعطاف پذیرى فراوانى مورد استفاده قرار مى گیرد تا آنجا که از شخص به شخص و از گروه به گروه به نحو متفاوتى تعریف مى شود. به هر حال پرسش «توسعه چیست؟» از جمله سؤال هایى نیست که بتوان به راحتى آن را کنار نهاد; زیرا از یک سو اگر منظور خود را از توسعه به صورت دقیق معین نسازیم گفت و گو و داد و ستد ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 12  issue 3

pages  545- 566

publication date 2015-09-23

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023